وبلاگ :
مرهمي بر اين احساس مقدس
يادداشت :
يك سال گذشت ....
نظرات :
1
خصوصي ،
11
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
غزل
من تمام هستي خود را در نبرد با سرنوشت در تهاجم با زمان آتش زدم کشتم
من بهار عشق را ديدم ولي باور نکردم.
يک کلام هيچ....
در جزوه هايم هيچ ننوشتم.
من ز مقصد ها پي مقصودهاي پوچ افتادم تا تمام خوبها رفتندو خوبي ماند در يادم...
به عشق منتظر بودن همه صبر و قرارم رفت....
بهارم رفت عشقم مرد...
يارم رفت...
عشقم مرد...
يارم رفت...
عشقم مرد...
يارم رفت...